نویسنده:
کندل مومنتوم قدرت بالا یک سمت از معامله گران در بازار را نشان میدهد، هر زمان که این کندل روی نمودار ظاهر میشود، یعنی یکی از طرفین بازار (خریداران یا فروشندگان) کنترل کامل را در دست گرفتهاند و قیمت با سرعت و قدرت در همان جهت حرکت میکند. اگر میخواهید حرکات قدرتمند، شکستهای معتبر و ادامه روندهای قوی را به درستی تشخیص دهید، شناخت کندل مومنتوم بسیار مهم است پس ادامه این مقاله را با ما همراه باشید.
کندل مومنتوم در تحلیل تکنیال یک کندل استیک با بدنه بزرگ و کشیده و سایههای بسیار کوچکتر از بدنه است که حرکت قدرتمند و سریع قیمت به یک سمت را نشان میدهد. این کندلها فشار خرید یا فروش غالب در بازار را پیدا میکنند و برای تریدرها در تایید روندها، شناسایی نقاط شکست و تشخیص تغییرات ناگهانی قیمت بسیار کاربردی هستند. کندلهای مومنتوم معمولا بعد از جمعآوری نقدینگی (Liquidity Grab) یا شکستهای جعلی (Fakeout) ظاهر میشوند و حرکت واقعی را نشان میدهند.
ساختار ظاهری کندل مومنتوم شامل موارد زیر میشود:
در ادامه بطور کامل تر ظاهر این دو بخش را در کندل Momentum بررسی خواهیم کرد.
بدنه کندل اصلیترین بخش هر نوع کندل استیک است و نشان دهنده فاصله بین قیمت باز شدن (Open) و قیمت بسته شدن (Close) در یک دوره زمانی مشخص است. در یک کندل مومنتوم، بادی بلند و کشیده ظاهر میشود؛ مثلا وقتی یک کندل مومنتوم صعودی (Bullish) را میبینیم (که در چارت به رنگ سبز یا سفید است)، این بدنه بلند به ما میگوید که خریداران در طول آن بازه زمانی، قیمت را با قدرت بی وقفهای از نقطه باز شدن به سمت بالا هدایت کردهاند و توانستهاند آن را در نزدیکی سقف قیمتی ببندند.
اما یک کندل مومنتوم نزولی (Bearish) (در چارت به رنگ قرمز یا سیاه) با بدنه بلند خود نشان دهنده تسلط کامل فروشندگان به خریداران است که قیمت را از نقطه باز شدن به سمت پایین هل داده و در نزدیکی کف قیمتی آن دوره زمانی بستهاند. از نظر کاربردی، هرچه این بدنه بلندتر باشد، تایید کننده قدرت و قاطعیت بیشتری در جهت حرکت است.
این ویژگی به تریدرها کمک میکند که روند فعلی قوی است یا یک شکست (Breakout) از سطح مهم، معتبر و با پتانسیل ادامه حرکت است. به بیان سادهتر، بدنه بزرگ کندل، بیانگر این است که در آن تایم فریم، تقاضا (برای کندل صعودی) یا عرضه (برای کندل نزولی) به شدت بر دیگری غلبه کرده و تردید (Indecision) در بازار به حداقل رسیده است.
سایهها یا شدوها خطوط باریکی هستند که در بالای بدنه (سایه بالا) یا پایین بدنه (سایه پایین) تشکیل میشوند و نشان دهنده بالاترین (High) و پایین ترین (Low) قیمتهای معامله شده در یک دوره زمانی خاص هستند. ویژگی اصلی یک کندل مومنتوم، سایههای بسیار کوتاه یا حتی ناچیز آن است؛ در یک کندل صعودی، سایه بالای کوتاه نشان میدهد که خریداران توانستهاند قیمت را تا نزدیکی بالاترین نقطه آن دوره زمانی بالا ببرند و در همان نزدیکی نیز کندل بسته شده است و این یعنی مقاومت قابل توجهی از سوی فروشندگان وجود نداشته است.
به همین ترتیب در یک کندل نزولی، سایه پایین کوتاه به معنای آن است که فروشندگان موفق شدهاند قیمت را تا نزدیکی پایین ترین نقطه آن دوره زمانی پایین بکشند و در همان نزدیکی نیز کندل بسته شده است؛ که نشان دهنده نبود حمایت قوی از سوی خریداران است. کاربرد عملی این ویژگی در قاطعیت حرکت قیمت است: سایههای کوتاه بیانگر این هستند که قیمت در طول دوره معاملاتی، اغلب بدون عقب نشینی قابل توجهی در جهت غالب حرکت کرده است و خریداران یا فروشندگان، هرگونه تلاش برای حرکت مخالف را به سرعت خنثی کردهاند. بسته شدن قیمت در نزدیکی سقف (برای صعودی) یا کف (برای نزولی)، نشان دهنده پذیرش بالای قیمتهای جدید توسط بازار در آن جهت است و احتمال ادامه حرکت در همان مسیر را در دورههای بعدی به شدت افزایش میدهد.
کندل مومنتوم و کندل بیس از نظر مفهوم و کاربرد تفاوتهای اساسی دارند. کندل مومنتوم کندلی با بدنه بزرگ و سایههای کوچک است که نشاندهنده قدرت، شتاب و فشار شدید خریداران یا فروشندگان در یک جهت خاص میباشد و معمولا در زمان شکست سطوح یا ادامه روند ظاهر میشود. اما کندل بیس کندلی با بدنه کوچک و سایههای متعادل در بالا و پایین است که نشاندهنده تعادل بین عرضه و تقاضا و توقف موقت قیمت در یک محدوده است.
کندلهای بیس معمولا در نواحی رنج، استراحت قیمت یا قبل از حرکتهای بزرگ شکل میگیرند و در مفاهیمی مثل عرضه و تقاضا (Supply & Demand) یا لیکوئیدیتی بسیار اهمیت دارند. به طور خلاصه، کندل مومنتوم نماد حرکت و قدرت، و کندل بیس نماد توقف و تعادل بازار است.
مهم ترین کاربردهای کندل مومنتوم عبارتند از:
در ادامه، نحوه شناسایی این نوع کندل را مرحله به مرحله توضیح میدهیم:
در ادامه هر یک از مراحل را بطور کامل بررسی می کنیم:
در قدم اول، به طول بدنه کندل نگاه کنید؛ اگر بدنه نسبت به کندلهای قبلی بزرگتر است و قسمت زیادی از قیمت باز تا بسته را پوشش داده، این یک نشانه اولیه از قدرت مومنتوم است. بدنه بلند نشاندهنده حرکت قوی قیمت در یک جهت است، بدون نوسان زیاد در طول بازه زمانی.
در مرحله بعد، سایههای کندل را بررسی کنید؛ کندل مومنتوم یا بدون سایه است یا سایههای بسیار کوچکی دارد. سایه بلند مخصوصا در خلاف جهت بدنه، نشاندهنده تردید یا برگشت بازار است و از قدرت حرکت میکاهد.
موقعیت کندل را نسبت به ساختار بازار بسنجید؛ اگر کندل در نزدیکی یک سطح شکستهشده (برای مثال حمایت یا مقاومت) ظاهر شده، احتمال مومنتومی بودن آن بیشتر است. این کندلها در زمان عبور از محدودههای فشرده و تثبیتشده دیده میشوند.
حجم کندل را با کندلهای قبل مقایسه کنید؛ کندلی که همزمان با افزایش قابل توجه حجم شکل گرفته، احتمال بیشتری دارد که واقعی و مومنتومی باشد.
حجم معاملات بالا به معنای تایید فشار خرید یا فروش در همان بازه است.
اگر روند بازار صعودی است و کندل مومنتوم نیز صعودی است، این تطابق باعث افزایش اعتبار آن میشود. در مقابل، اگر کندل در خلاف جهت روند ظاهر شده، باید با احتیاط بیشتری تحلیل شود.
اگر کندلهای بعدی در جهت همان مومنتوم بسته شدند، تحلیل شما تایید میشود. ولی اگر بلافاصله بعد از کندل مومنتوم برگشت شدیدی رخ داد، احتمال جهش کاذب یا لیکویید شدن سفارشها وجود دارد.
کندل مومنتوم به کندلی گفته میشود که بدنه بزرگ و غالب دارد و نشاندهنده شتاب و قدرت زیاد خریداران یا فروشندگان در آن جهت است، اما وجود سایههای کوچک در بالا یا پایین آن ایرادی ندارد. در مقابل، کندل مارابوزو شکل خاصی از کندل مومنتوم است که هیچ سایهای در بالا و پایین ندارد یا سایه بسیار ناچیزی دارد و نشاندهنده تسلط کامل خریداران (در مارابوزوی صعودی) یا فروشندگان (در مارابوزوی نزولی) در کل تایم کندل است.
ترکیب کندل مومنتوم با اندیکاتورها روشی کاربردی برای کاهش سیگنالهای نادرست و افزایش دقت بررسی رفتار قیمت است. وقتی کندلی با بدنه قوی، سایه کوتاه و حجم بالا در نمودار ظاهر میشود، اگر این ساختار با نشانههایی از اندیکاتورهایی مانند RSI، MACD یا میانگین متحرک همسو باشد، تحلیل بهمراتب قابلاعتمادتر خواهد بود. برای نمونه، اگر کندل مومنتوم صعودی در جایی دیده شود که RSI از سطح ۵۰ عبور کند و مکدی نیز تقاطع صعودی را نشان دهد، احتمال ادامه حرکت قیمت بیشتر میشود.
در کنار این موارد، اندیکاتورهایی مثل باندهای بولینگر و حجم معاملات به درک بهتر از شرایطی کمک میکنند که کندل مومنتوم معنا پیدا میکند. اگر چنین کندلی بیرون از محدوده باند بولینگر بسته شود یا همراه با افزایش چشمگیر حجم شکل بگیرد، احتمال آغاز یک حرکت قدرتمند وجود دارد. استفاده ترکیبی از این فاکتورها باعث میشود معاملهگر بتواند با دقت بالاتری رفتار بازار را بررسی کند و تصمیمهای خرید و فروش را بر پایه شواهد عینیتری تنظیم کند.
کندل مومنتوم نوعی الگوی شمعی قیمتی در تحلیل تکنیکال است که با بدنهای بلند و سایههای کوتاه، بیانگر حرکت سریع و قاطع بازار در یک جهت خاص میباشد. این کندل به تریدرها نشان میدهد که خریداران یا فروشندگان در آن بازه زمانی، کنترل کامل بازار را در دست داشته اند و میتوان از آن برای تشخیص شروع یا ادامه یک روند قوی استفاده کرد. در این مقاله، به بررسی دقیق ساختار کندل مومنتوم، اجزای آن، روشهای شناسایی، کاربرد در استراتژی معاملاتی، تفاوت با سایر کندلها و ترکیب آن با اندیکاتورها پرداخته شد تا دید بهتری برای استفاده عملی از این کندل در بازارهای مالی ارائه شود.
امتیاز خود به این مطلب را ثبت کنید
دیدگاه شما بعد از تایید در سایت نمایش داده خواهد شد
نظرات حاوی الفاظ رکیک، توهین، شماره تلفن و موبایل، آدرس ایمیل، عقاید سیاسی، نام بردن از مسئولین و امثالهم تایید نمیشود.
هنوز کسی نظری ثبت نکرده!